✍️✍️امین توحیدی
به این گزاره من بیندیشید:«ما به عنوان یک روانشناس ‌و مشاور در سطح جامعه نتوانسته ایم حال عموم جامعه را خوب کنیم و نتوانسته ایم گامی هم در این جهت برداریم و صرفا فردمحورانه موثر بوده ایم»
بگذارید در مقدمات تشریح این مسئله از اینجا شروع کنم: حتما شنیده اید در دعوا و جدل هایی که گاها پیش می آید یکی از طرفین دیگری را متهم می‌کند و می‌گوید «چیزی نبود او شلوغش کرد»؛ بسیاری از مسائل در دنیای ما نیز لزوما مورد خاصی نیست و ساده است ‌و ساده هم حل می‌شود ولی ما ممکن است پیچیده اش کنیم و به طور ملموس تر انگار شلوغش کنیم.
حکایت رشته روانشناسی در عصر حاضر را هم اینطور می‌بینم که در خیلی از موارد خودش نیز شلوغش کرده و به پیچیدگی ها افزوده و صرفا توانسته تا حدودی بصورت فردی و شخصی و محدود موثر باشد؛ به عبارتی این همه آموزش به خانواده ها و این همه تعدد دانشجو روانشناسی و مشاوره و این همه تعدد روانشناس در سطح جامعه و ارائه خدمات روانشناسی که برقرار است؛ پس چرا مشکلات مردم جامعه کم که نمی شود هیچ بلکه با رشدی چند و چندین برابری زیاد و زیادتر هم می‌شود البته این را در مقیاس صرفا ایران نگفتم و در گستره جهان نیز مشکلات افزون می گردد.
اینکه نیاز به خدمات روانشناسی رو به افزایش است طبیعی است زیرا پیچیدگی جوامع رو به افزایش است اما نگاه من به این موضوع اینگونه است که روانشناسی از بعدی مفید است و از بعدی خودش نیز یکی از عوامل مسبب مشکلات بین عوامل متعدد است و خودش نیز به پیچیدگی جوامع افزوده و نتوانسته ساده سازی کند؛ به عبارتی روانشناسی خودش نیز شلوغش کرده و جامعه را پیچیده اش کرده و هر چه ما پیچیدگی و شلوغی را مانند همان مثال اول نوشته بیشتر کنیم مشکلات را هم بیشتر کرده ایم و چه بسا مسائل ساده را درهم‌ تنیده کرده ایم؛ حال پس شاید بپرسید پس فایده روان شناس ها کجاست باید بگویم از نظر من روانشناس ها و مشاوران، مشکلات را انگشت شمار حل می کنند به نوعی که فردی به مشاور مراجعه می‌کند حال مسئله اش حل می‌شود یا نمی‌شود یعنی روانشناسی عصر حاضر  در سطح عمومی جامعه مفید ظاهر نشده و تاثیری عمیق را در بطن جامعه ایجاد نکرده و تنها توانسته بصورت فردی و محدود موثر باشد و من این را خلا و‌ نقطه تاریکی در روانشناسی میبینم که تاکنون بدان پرداخته نشده است و جای کار زیادی دارد.
در این مورد بیشتر صحبت می کنم…