✍️✍️امین توحیدی
در صحبت با برخی از مراجعین و افراد پیرامون، «معنای زندگی» یک دغدغه اساسی است.
فارغ از محدود شدن به رویکرد یا کتب خاصی در باب معنا و معناخواهی، وقتی صحبت از معنای زندگی می‌شود سوال‌هایی اساسی در ذهنم متبادر می‌گردد…؛
اول اینکه آیا در هر لحظه و زمان باید به دنبال معنا باشیم یا آنکه آن معنای اساسی که برخی انسان‌ها در زندگی به دنبال آن می‌گردند آنقدر کلی است که به جزء و لحظه قابل تجزیه نیست؟
و دوم اینکه اساساً دنبال معنا برای زندگی گشتن در دراز مدت کار ساز است؟ زیرا بسیاری از افرادی که لزوماً به دنبال معنای خاصی در لحظه یا در درازمدت نیستند؛ راحت‌تر و بدون دغدغه‌تر به زندگی ادامه می‌دهند.
و سوم اینکه چه می‌شود انسان‌هایی اساساً بدون دغدغه معناخواهی، زندگی را به خوبی تجربه می‌کنند و چه می‌شود انسان‌هایی تا معنایی نداشته باشند نمی‌توانند زندگی را به خوبی تجربه کنند؟
و چهارم اینکه میان تجربه خواهی و معنا خواهی چه مرزی حاکم است؟ به عبارتی تجربه دنیا، مقدمه دریافت معناست یا باید با داشتن معنا، دنیا را تجربه کرد.
در نوشته های بعدی در باب این سوالات بیشتر صحبت میکنم…